دهید مژده عاشقان که کاخ غم خراب شد
به روى شادى و شعف دوباره فتح باب شد
به وادى غدیر خم به مصطفى خطاب شد
که وقت گفتن سخن به وصف بوتراب شد
به نصب او شتاب کن که وقت انتخاب شد
از این خبر به کام ها و جام ها شراب شد
که با ولایت على(علیه السلام) به امر حى سرمدى
یافت تبلورى دگر رسالت محمدى(صلی الله علیه و آله)
------
دید رسول ممتحن رنگ ز رخ پریده را
خستگى مسافران خار به پا خلیده را
تا به عمل در آورد حکم ز حق شنیده را
خواند فرا به گرد هم خیل ز حج رسیده را
چید کنار لعل لب گوهر آب دیده را
ماحصل رسالت و عصاره عقیده را
که با ولایت على(علیه السلام) به امر حى سرمدى
یافت تبلورى دگر رسالت محمدى(صلی الله علیه و آله)
------
نهاده شد به روى هم ز اشتران جهازها
که تا رود فراز آن امیر سرفرازها
شد به فراز و فاش شد براى خلق رازها
دست على گرفت و زد سکه امتیازها
گرفت رونقى دگر تنور سور و سازها
باده بریز ساقیا ز جام دل نوازها
که با ولایت على(علیه السلام) به امر حى سرمدى
یافت تبلورى دگر رسالت محمدى(صلی الله علیه و اله)
------
گفت نبى ذوالکرم: گفته به من خداى من
که بعد من على بود وصى من به جاى من
بود به خلق این جهان نداى او نداى من
ولاى من ولاى او جفاى او جفاى من
رضاى من رضاى او رضاى او رضاى من
به احتراز آورد دست على لواى من
که با ولایت على(علیه السلام) به امر حى سرمدى
یافت تبلورى دگر رسالت محمدى(صلی الله علیه و آله)
------
امیر هر کسى منم على بود امیر او
که ماندنی ست تا ابد فلسفه غدیر او
علوم ماسوا بود نهفته در ضمیر او
مادر دهر در جهان نیاورد نظیر او
اطاعت خدا بود پیروى از مسیر او
ز فرط جود و کرمت، سخا بود حقیر او
که با ولایت على(علیه السلام) به امر حى سرمدى
یافت تبلورى دگر رسالت محمدى(صلی الله علیه و آله)
------
على است آن که محترم ز حرمتش حرم بود
خجل ز جود و بخششش سخاوت و کرم بود
مدافع ستم کش و محارب ستم بود
حدوث را قدم بود حیات را عدم بود
خطوط را قلم بود کلام را رقم بود
کمال دین و بر شما اتَم هر نعم بود
که با ولایت على(علیه السلام) به امر حى سرمدى
یافت تبلورى دگر رسالت محمدى(صلی الله علیه و آله)
------
کسى که عرش و فرش را داده جلا على بود
کسى که سعى مروه را دهد صفا على بود
کسى که تخت امر او بود قضا على بود
کسى که مى دهد نوا به بى نوا على بود
آن که مس وجود را کند طلا على بود
آن که از او لواى دین بود به پا على بود
که با ولایت على(علیه السلام) به امر حى سرمدى
یافت تبلورى دگر رسالت محمدى(صلی الله علیه و اله)
سلام بر صاحب غدیر
سلام بر غدیر. سلام بر صاحب غدیر. سلام بر تو ای علی، ای تجلیگاه صفات الهی، ای شگفتی آفرینش. دستهای مهربان و پر صلابت توست که آسمان را برپا داشته است. خلقت به حضور حجّت است که میگردد. زمین اگر ماندن را تاب آورده است، به امید آمدن فرزند خلف توست. غدیری که به یمن وجود تو جاری شد، هنوز و تا همیشه تاریخ، میجوشد و پیش میرود و به زلالیِ خود تاریکی همه فتنهها و غفلتها را از چهره امّت اسلامی میشوید. ولایت تو یا علی ریسمان نجات ماست. ما را دریاب که سینهمان از عشق تو لبریز است و خونمان به دوستی تو در رگها میچرخد، یا علی.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان (ارواحنا فداک)
یا امیر المومنین ادرکنی
غدیر از آغاز خلقت تا ظهور و تا قیامت :
ضرورت :
عالَم با غدیر آغاز شده و با غدیر ادامه دارد و با غدیر پایان می یابد، که همان محبت و ولایت محمد و آل محمد (علیهم السلام) است، و بر همین اساس مهمترین رسالت پیامبران ابلاغ پیام غدیر بوده است.
ما معتقدیم غدیر استمرار حلقه پیوند انسان با آفریدگار است که از روز اول بدان نیاز داشته و تا قیامت این روند ادامه دارد. غدیر پاسخ به منجی گرایی بشریت و پاسخ به درخواست «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ» انسان است. در واقع انسان رهروِ راه کمال است با برنامه مدوّنِ الهی، که در غدیر تکمیل شد و پیشوای هدایتگر آن در غدیر معرفی گردید.
پس جا دارد بگوییم: غدیر بهترین شیوه بهره برداری از جهان هستی را در اختیار بشر قرار می دهد. غدیر شاقول الهی افکار است که در طول تاریخ تنها میزان سنجش از طرف پروردگار بوده است.
تعداد راویان و شرکت کنندگان:
نسبت به شرکت کنندگان در روز غدیر نقل های متفاوتی شده است. در سیره حلبیه گوید چون حضرت می خواستند از مدینه بیرون آیند جماعت هایی با پیامبر خدا از مدینه بیرون آمدندکه تعداد انها را غیر از خدا کسی نمی داند. گفته شده است: چهل هزار نفر. و گفته شده هفتاد هزار نفر و گفته شده نود هزار نفر و گفته شده یکصد و چهارده هزار نفرو یکصد و بیست هزار نفر و بیش از این مقدار هم گفته شده است. (سیره حلبیه - ج ۳)
علامه امینی در کتاب الغدیر تعداد شرکت کنندگان در روز غدیر را تا یکصد و بیست و چهار هزار نفر نوشته اند (الغدیر – ج۱ )
راویان بسیار از اهل سنت وتشیع حدیث گرانقدر غدیر را در کتابهای خود آورده اند. گرد آوری حدیث غدیر اثبات می کند که هیچ حدیث نبوی به اندازه حدیث غدیر روایت کننده ندارد. کتابهای بسیاری در باره بحثهای رجالی و تاریخی مربوط به سند حدیث غدیر نوشته شده که از مهمترین آنها می توان به کتابهای عبقات الانوار و الغدیر اشاره کرد.
علامه امینی در جلد اول الغدیر پس از جمع آوری اسامی ۱۱۰ نفر از بزرگان صحابه و هشتاد و چهار نفر از تابعین می فرماید: به اقتضای طبیعت حال تعداد این راویان باید چند برابر باشد،زیرا صحابیانی که این حدیث را شنیده اند بیش از صد هزار نفر بوده و طبعا هنگام بازگشت از سفر برای دیگران هم باز گو کرده اند. چون عادت مسافر نقل وقایعی است که در سفر شاهد آنها بوده.
معرفی:
می توان نتیجه گرفت که توحید از آغاز خلقت با آموزشِ فرستاده و نماینده خدا پایه گذاری شد، و ملائکه و انبیاء هم توحید را از چهارده معصوم (علیهم السلام) آموختند، و اوج این عظمت در غدیر اعلام شد. و چه زیباست که بگوییم: «کمال دین و نعمت و رضایت الهی که انسان از آغاز خلقت در انتظارش بود، با غدیر اعلام شد».
خداوند منّان سه تعبیر درباره بعثت ، غدیر و ظهور در قرآن آورده که این روند را به خوبی ترسیم می نماید: بعثت را منت خود بر خلق شمرده و فرموده: ﴿لَقَد مَنَّ الله عَلَی المؤمنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً﴾ (آل عمران: ۱۶۴)؛ و غدیر را کمال دین خود اعلام کرده و فرموده: ﴿الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم﴾ (مائده: ۳)؛ و ظهور را تابشِ نور الهی معرفی فرموده: ﴿وَ اَشرَقَتِ الاَرضُ بِنورِ ربِّها﴾ (زمر: ۶۹).
این مسیر از آغاز خلقت تا بعثت و از بعثت تا غدیر، مسیر خود را طی کرد تا به دوران بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسید. در واقع غدیر وصیتنامه اجرائی پیامبر (صلی الله علیه وآله) بود که باید بعد از آن حضرت عملی می شد؛ و بالاترین واجب در روزگار فقدان نبی «امامت» بود که معنای دقیق جانشینی و خلافت به حساب می آمد. یعنی در غدیر مُبیِّن دین همانند مؤسِّس آن معرفی شد که مقام عصمت است. اکنون که پیامبر (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفته باید این روند تا قُلّه خود پیش رود و اوج گیرد و هیچ مانعی - حتی اگر سقیفه باشد - نخواهد توانست مانع این پایه گذاریِ خلقت شود.
اگر در زمانی موقت، فتنه های سقیفه مغزها و افکار بشر را از راه راست بهشت منحرف کرد و امتحان الهی تحقق یافت؛ امّا اراده پروردگار بر اجرای امر خود درباره غدیر، پشتوانه ای است که در زمان ظهور خود را نشان خواهد داد آنجا که فرموده: ﴿کَتَبَ الله َلاَغلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلی﴾ (مجادله: ۲۱).
اکنون باید گفت:« ظهور » انتهای تفصیلی صراط مستقیمِ غدیر و تجلّی کاملِ تعالیِ بشر است. اسلام بدون غدیر و غدیر بدون ظهور متجلی نمی شود. آن کمالِ اعلام شده در دین و آن نعمتِ به اوج رسیده در ولایت و آن مُهرِ رضایت ربّ در غدیر، جز با ظهور عملی نخواهد شد.
امام غدیر در روز ظهور آن پیشوای هدایتگری است که رسالت جهانیِ ختم نبوت را بر عهده دارد. آن برنامه مدون الهی در غدیر به دست او در روزگار ظهور متجلی می گردد. اوج پیوندِ انسان با آفریدگار در عصر ظهور خود را نشان خواهد داد که «مَتی تَرانا و نَراکَ وَ اَنتَ تَأُمُّ المَلَأ»(۱)، و اوست که واسطه بودن بین خدا و خلق را به همه نشان می دهد.
آن روز بهترین بهره برداری از جهان هستی به دست امامی آگاه از جزئیات جهانِ خلقت محقق می شود. آن روز اوجب واجبات که امامت است معنای عملی خود را نشان می دهد. آن روز مردم می فهمند که دیر زمانی است پاسخ به درخواست ﴿اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ﴾ (حمد: ۶) را دریافت کرده بودند، ولی بدان توجه نداشتند.
آن روز وصیتنامه غدیریِ پیامبر (صلی الله علیه وآله) حقاً مورد عمل قرار می گیرد. آن روز تراز سنجش افکار، بی پرده درست را از نادرست تعیین خواهد کرد. آن روز توحید و خداشناسی توسط امامِ غدیر در گسترده ترین بازار علم بر عقول جهانیان عرضه خواهد شد؛ و آن روز است که باید با خط طلا بر سینه آسمان نوشت: «تجلی واقعی غدیر تنها در عصر ظهور است»!
انتظار:
امام زمان (علیه السلام) با پیام غدیر بپا می خیزد و با پیام غدیر حرکت می نماید و با پیام غدیر به پایان می رساند. دو آیه تبلیغ و اکمال در این آیه به ظهور می رسد که ﴿لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرض﴾ (نور: ۵۵) این مفهوم بر همه روشن می شود که بعثت علتِ مُحدثه اسلام، و غدیر علت مُبقیه اسلام، و ظهور مُجدِّد و احیاکننده اسلام است. از همین جا معلوم می گردد که دستور ابلاغ غدیر تا قیامت، به معنای بقاء و ادامه راه انبیا تا روز ظهور و بعد از آن تا قیامت است.
در عصر ظهور معلوم خواهد شد که مردم چقدر نیاز به غدیر داشتند و چه چیزی را پشت پا انداختند. هم تکلیف غدیر با انسان ها و هم تکلیف انسان ها با غدیر، در آن روز روشن خواهد شد؛ و امام زمان (علیه السلام) مردم را متوجه فراموشی و از دست دادن غدیر می نماید.
همه اینها از آنجاست که در غدیر وعده ظهور داده شده، و وعده های روز ظهور هم اعلام شده که تحقق آن حتمی خواهد بود. سیمای موعود در بیست فراز از خطبه غدیر ترسیم شده که در عصر ظهور تحقق خواهد یافت. در غدیر دو حکومت با یک محور طراحی شد: علوی و مهدوی؛ که مردم قدر اوّلی را ندانستند، اما دومی را با زمینه هایی که غدیر برای پی ریزی حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت به دست حضرت مهدی (علیه السلام) آماده کرده درک خواهند کرد.
و چه به جاست که بگوییم: غدیر از زمان وقوع تا ظهور به صورت گفتمان بوده، و در زمان ظهور گذشته از گفتمان به صورت اجرایی و عملی تحقق می یابد.
منبع : سایت غدیرستان کوثر نبی موسسه هنری فرهنگی غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و اله اصفهان پائیز ۱۳۹۱ - عیدغدیر ۱۴۳۳
از غدیر تا موعود (۲)
غدیر پاسخ به منجی گرایی بشریت و پاسخ به درخواست «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ» انسان است. در واقع انسان رهروِ راه کمال است با برنامه مدوّنِ الهی، که در غدیر تکمیل شد و پیشوای هدایتگر آن در غدیر معرفی گردید.
پس جا دارد بگوییم: غدیر بهترین شیوه بهره برداری از جهان هستی را در اختیار بشر قرار می دهد. غدیر معیار الهی افکار است که در طول تاریخ تنها میزان سنجش از طرف پروردگار بوده است.
اکنون باید گفت:« ظهور » انتهای تفصیلی صراط مستقیمِ غدیر و تجلّی کاملِ تعالیِ بشر است. اسلام بدون غدیر و غدیر بدون ظهور متجلی نمی شود. آن کمالِ اعلام شده در دین و آن نعمتِ به اوج رسیده در ولایت و آن مُهرِ رضایت ربّ در غدیر، جز با ظهور عملی نخواهد شد.
امام غدیر در روز ظهور آن پیشوای هدایتگری است که رسالت جهانیِ ختم نبوت را بر عهده دارد. آن برنامه مدون الهی در غدیر به دست او در روزگار ظهور متجلی می گردد. اوج پیوندِ انسان با آفریدگار در عصر ظهور خود را نشان خواهد داد که «مَتی تَرانا و نَراکَ وَ اَنتَ تَأُمُّ المَلَأ»، و اوست که واسطه بودن بین خدا و خلق را به همه نشان می دهد.
آن روز وصیتنامه غدیریِ پیامبر (صلی الله علیه وآله) حقاً مورد عمل قرار می گیرد. آن روز تراز سنجش افکار، بی پرده درست را از نادرست تعیین خواهد کرد. آن روز توحید و خداشناسی توسط امامِ غدیر در گسترده ترین بازار علم بر عقول جهانیان عرضه خواهد شد؛ و آن روز است که باید با خط طلا بر سینه آسمان نوشت: «تجلی واقعی غدیر تنها در عصر ظهور است»!
روزگار ظهور میعادگاه منتظران غدیر است، حتی آنان که رفته اند زنده می شوند و باز می گردند تا از شهد شیرین غدیر با حضور صاحب آن لذت ببرند و این حق آنهاست. آنچه این انتظار را به اشتیاق رسانده، آن است که هیچ کس جز دورنمایی از عصر ظهورِ غدیر نشنیده است؛ و شنیدن کی بود مانند دیدن و زیستن در سایه سارِ امام غدیر!
و اما اینکه در عصر ظهور چگونه غدیر تجلی خواهد کرد؟ باید به یاد آوریم که غدیر همان برنامه مدوّن الهی برای سعادت همه بشر بود، که رکن آن اطاعت و پیروی از امام معصوم (علیه السلام) قرار داده شد. بنابراین سعادت بشر را با نگاهی عام و نگاهی خاص می توان نگریست.
در نگاه عام، همه جهاتی که برای نجات و سعادت همه ملت ها از همه رنگ و نژاد و زبان و در هر زمان و مکانی لازم است، در غدیر نهفته و در عصر ظهور تجلّی تمام عیار می یابد. در تبیین این سعادتمندی، دلنوشته ها و ناگفته های بسیاری را می توان بر زبان آورد:
۱. اگر بگوییم حیات مادی و معنوی بشر تأمین خواهد شد، گزاف نگفته ایم.
۲. اگر بگوییم بشر در تعالی و رشد به اوج می رسد و نهایت قابلیت های خود را نشان می دهد، درست گفته ایم.
۳. اگر بگوییم بشر صراط مستقیم را پیدا می کند و از آن به سوی اهداف الهی حرکت می کند و از هر انحرافی مصون خواهد بود، به جا گفته ایم.
۴. اگر تعبیر کنیم که اسلام که اساس همه ادیان الهی است، در کامل ترین صورت خود متجلی خواهد شد، بیراهه نرفته ایم.
۵. اگر ادعا کنیم که شر و ظلم و فتنه در همه گونه های آن رنگ می بازد، و قبل از بهشتِ آخرت در این دنیا بهشت برقرار می شود، و همه موجودات با امنیّت تمام عیار زندگی می کنند، عین حقیقت را بر زبان آورده ایم.
۶. اگر بگوییم: عصر ظهور روزگاری است که خداوند از بندگانش راضی می شود و این رضایت نهایت مطلوب از بشر است، ادعای درستی است.
۷. اگر ادعا کنیم امام غدیر در عصر ظهور بهترین شیوه بهره برداری از جهان هستی را به همه نشان خواهد داد، درست گفته ایم.
۸. اگر بگوییم: با زعامت امام معصوم (علیه السلام) نورانیت زمین را فرا می گیرد، و جهان نور باران می شود و همه موجودات به این نورانیّت افتخار خواهند کرد، سخن درستی است.
و اما در نگاه خاص به سعادتمندی بشر در عصر ظهور، در جستجوی دو مسئله خواهیم بود: یکی ابعاد گسترده سعادت بشر، و دیگری کارهای خاصی که برای سعادت بشر تحقق می یابد.
اما ابعاد گسترده سعادتمندی بشر که آمیخته ای از ابعاد فکری و جسمانی و ابعاد دنیایی و آخرتی انسان است، در جهات بسیاری قابل شمارش است اما ابعاد گسترده سعادتمندی بشر که آمیخته ای از ابعاد فکری و جسمانی و ابعاد دنیایی و آخرتی انسان است، در جهات بسیاری قابل شمارش است که مواردی از آنها را بر می شماریم:
عدالت:
برقراری عدالت از همه زاویه های مؤثر در حیات مادی و معنوی بشر، یکی از ثمرات تجلی غدیر در عصر ظهور است. شکی نیست که باید مسئله ریشه کن کردن ظلم را مقدمه ای برای تثبیت عدالت در نظر گرفت، و بلکه اولین گام در این راه است.
در یک نگاه، تحقق جهان شمولی عدلِ غدیر در عصر ظهور خواهد بود، که طعم آن را همه انسان ها و حتی حیوانات و گیاهان، بلکه همه موجودات خواهند چشید.
از سوی دیگر، نظم عمومی جهان و طبعاً وحدت معقول اقشار مختلف مردم در ابعاد مختلف، بر محور اوامر الهی و بر اساس دستورات ولی الله الاعظم و برادری و محبتِ حاکم بین مردم است، که همه اینها نتیجه عدالت واقعی خواهد بود.
تجلی ارزش های اخلاقی و انسانی و عمل به انصاف و مروت، ابعاد دیگری است که در سایه عدل، خود را نشان خواهد داد. با عدالت علوی در عصر مهدوی ترس مردم از یکدیگر رخت بر می بندد و فقط ترس از خدا می ماند.
عقل:
رشد عقل ها و بالا رفتن سطح فکرها و درک و فهم بالای مردم از مسائل مختلف، یکی دیگر از اثرات تجلی غدیر در عصر ظهور خواهد بود؛ به گونه ای که عقول قابلیت درک غدیر را پیدا کنند و لیاقت درک غدیر را در خود بیابند، تا بتوانند لذت حضور در پیشگاه امام غدیر را احساس نمایند.
علم:
نجات از جاهلیت در انواع آن و هدایت به راه درست در سایه علم صحیح و رسیدن به صراط مستقیم با یقین و اطمینان قلبی، همه از ره آوردهای عصر ظهور و تجلّی تمام نمای غدیر در آن است.
در همین زمینه مسئله رشد علوم و دست یافتن سریع به سخن حق در هر موضوعی، و قرار گرفتن پایه های فکری صحیح در هر زمینه ای، راه میان بری است که سعادتمندی بشر را با سرعت یک بر هزار به نتیجه می رساند.
دین:
﴿اِنَّ الدّینَ عِندَ الله الاِسلامُ﴾ (آل عمران: ۱۹)، ﴿وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الاِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الخاسِرینَ﴾ (آل عمران: ۸۵).
شاید بتوان ادعا کرد سرآمد همه آرزوها و پیشگویی هایی که در عصر ظهور تحقق می یابد و حقیقت غدیر نیز همان است، چیزی جز حاکمیت دینِ الهی به دست امام الهی نباشد. از روز آغاز حضور انسان در زمین، حسرت این آرزوی زیبا بر دل ها مانده تا عصر مهدوی که وعده پروردگار تحقق یابد و همه زمین یکپارچه غدیر شود.
زدودن شبهات از یک سو و بر طرف کردن پیرایه ها از دین الهی از سوی دیگر، اولین گام هایی است که دین خالص را به همه نشان خواهد داد، و این جز به دست مقام عصمت نمی تواند تحقق پذیرد. چنین اقدامی آنگاه عملی خواهد شد که دشمنان دین همگی ذلیل شوند و قدرت سخن و خودنمایی نداشته باشند، و بساط نفاق برچیده شود و اهل حق غالب باشند، و مردم خضوع در برابر فرامین الهی و نماینده خداوند را پذیرفته باشند و نیاز مردم به دین الهی برایشان روشن باشد.
آن روز است که با حاکمیت دین در جای جای زندگی مردم و در اجتماعی که بر آنان حاکم است و در آن زندگی می کنند، توحید و یکتاپرستی در معنای صحیح آن و حقایق ایمان در ابعاد گسترده اش و معارف دین در فصول مختلفش مطرح خواهد شد. آن روز است که با حضور دینِ بر مبنای غدیر زمینه گناهان برچیده می شود و نفوذ شیطان قطع می گردد، و معنای وسیع دین برای همه معلوم می شود و انسان ها لذت دینداری را می چشند.
منبع :
سایت مؤسسه هنری فرهنگی غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و اله . بخش غدیر در سیره حضرت مهدی علیه السلام اسم مقاله : عصر ظهور تجلیگاه غدیر . هیأت تحریریه مؤسسه . اصفهان . پائیز ۱۳۹۱، ۱۴۳۳ق .
زمان، از دشواری های دنیا، دل کنده است.
آمده است، رو به روی قبله ی صافی ها و صمیمت ها، کنار سقاخانه ی امید.
امروز، با شهر توس، مدینه ی دل ها چراغانی شده است.
اشعار مدح و ثنا از بوی تازگی می تراوند و خراسان، در حد و اندازه های عشق ظاهر می شود.
کتابِ قطورِ بهشتِ هشتم که در مدینه نگاشته شد، در نیشابور و توس برای مشتاقان، به انتشار رسیده است.
اینک، چشمه های سعادت و به کامی، جاری شده اند در صحن و رواق ها.
نقاره خانه، آهنگ صفا را می نوازد.
آفرین!
چه می توان گفت؟
واقعیت در کدام قطعه، کدام غزل می گنجد؟
امروز، واژه های دنیا زده را دور باید ریخت و آفرین باید گفت، بر دست های توانگرِ دنیایی دیگر که لحظاتی بدیع و ابدی را فراهم کرده است.
امروز، روز تکثیرِ آینه ی دل های زائران است؛ روزِ تشنگانِ وادیِ صفا و خشنودی که خود را درمی یابند و با نور و شادمانی، نسبتی پیدا می کنند و عطرِ یاقوتی گل را به سوغات می برند.
امروز، اثری از فروماندگی در بساط خاک نیست؛ اگر خود را فرشِ پایِ زائران کرده باشد...
(محمد کاظم بدرالدین)
باز در عرش خدا ولوله بر پا شده است
دری از عرش به سمت دل ما وا شده است
ازدحام است درِ بیت امام هفتم (علیه السلام)
جن و انس و ملک آنجاست چه غوغا شده است
همگی با دلتان راهی آنجا بشوید
همه تبریک بگویید که بابا شده است
آنکه عالم همگی محو جمالش هستند
به رخ گل پسرش محو تماشا شده است
آمده آنکه نوشتند شبیه زهرا (سلام الله علیها)
پاره ی جان و تن حضرت طاها شده است (صلی الله علیه و آله)
پسر حضرت موسی (علیه السلام) به جهان آمده و
پا رکابش همه جا حضرت عیسی شده است
السلام ای همه جا حضرت خورشید شده
روز میلاد شما در هر دو جهان عید شده
--
با شما هر روز خراسان به خودش می بالد
نه خراسان همه ایران به خودش می بالد
نه خراسان و نه ایران به خداوند قسم
همه ی عالم امکان به خودش می بالد
چونکه روی لب شما لحظه به لحظه جاریست
ثانیه ثانیه قرآن به خودش می بالد
منتصب بر شما شده گنبد و ایوان طلا
این شده گنبد تابان به خودش می بالد
من قسم می خورم این واژه برازنده ی شماست
با شما واژه ی سلطان به خودش می بالد
چونکه در گوشه ی ایوان شما جا خوش کرده
بر سر خوان شما مهمان به خودش می بالد
یوسفان در دو سرا محو رخ ماه توأند
پادشاهان جهان بنده ی درگاه توأند
--
سجده در گوشه ی ایوان طلایی عشق است
نوکری بر سر کوی شما، خدایی عشق است
هر کسی عاشق پابوسی لیلای خود است
در دم مرگ کنارم شما بیایی عشق است
ضامن آهوی صحرا شدنتان جای خودش
اینکه در روز جزا ضامن مایید عشق است
تا ابد قبله نمای دل من، سمت شماست
اینکه در کشور ما قبله نمایید عشق است
همه ی عرش و زمین را به گدایی بدهند!
باز می گوید از این خانه گدایی عشق است
کعبه و کرببلا هر یکشان عرش خداست
اینکه هم کعبه و هم کرببلایید عشق است
...
دل بسته ام مرا ز سر خویش وا مکن
از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
.
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفته ای ز عنایت رها مکن
.
من با تو پیش از آمدنم آشنا شذم
ای آشنا مفارقت از آشنا مکن
.
تنها بود به دست تو طومار جرم من
این مشت بسته را به بر خلق وا مکن
.
درمان درد من نبود غیر درد عشق
این درد را ز لطف بیفزا دوا مکن
.
در من اگر سعادت ترک خطا نبود
در تو کرامت است تو ترک عطا مکن
.
خواهی اگر ز لطف به من اعتنا کنی
دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن
.
نزد کریم فرق ندارند خوب و بد
یکجا قبول کن همگان را سوا مکن
.
عمری به زخم تیر بلا سینه ام بسوز
آنی به هجر خویش مرا مبتلا مکن
.
” میثم ” اگر ترک تن و ترک جان کنی
ترک محبت علی مرتضی مکن
.
.
.
استاد حاج غلامرضا سازگار
برای شعله کشیدن شراره لازم نیست
برای روی تو دیدن نظاره لازم نیست
.
بیا به بال دعا پر کشیم تا کویش
که بهر دیدن او راه چاره لازم نیست
.
اگرچه راه به شب می خورد ولی سوگند
برای طی طریقش ستاره لازم نیست
.
فقط به گوشه ی قلبم بیا و منزل کن
برای صاحبِ خانه ، اجاره لازم نیست
.
دلم شنید که گفتی گناه کمتر کن
نمک برای دل پاره پاره لازم نیست
.
ولی اگر تو بخواهی بدون شک آقا !
برای پاک شدن هم اشاره لازم نیست
.
تو آن همیشه ترین امر خیر دنیایی
برای آمدنت استخاره لازم نیست
.
.
.
مجید لشکری
دلتنگ روی ماه تو هستیم ، ماه ما
چشمان خیس وقت سحرها گواه ما
.
معلوم می شود که دلت را شکسته ایم
از بس که بی اثر شده این سوز آه ما
.
نگذشته ایم محض رضای تو از گناه
بگذر عزیز فاطمه از اشتباه ما
.
یارانتان که سیصد و اندی نشد ، ببخش
محبوس شد میان معاصی سپاه ما
.
در زیر نور ماه ، کجا خیمه می زنی ؟
تنها پناه عالمیان … تکیه گاه ما
.
بیچاره آن که مثل شما اهل گریه نیست
حال بکا و روضه و غم شد سلاح ما
.
یک قطره اشک در غم جدّ تو کوه ساخت
از این عبادت کم و هم قدِّ کاه ما
.
دلخوش به روضه های عموییم تا مگر
بر روی دلربای تو افتد نگاه ما
.
می گفت دختری که شرر داشت دامنش
نا امن شد پس از تو عمو خیمه گاه ما
.
.
.
مرضیه نعیم امینی
مژده بیدار دلان پیک سحر در راه است
شب دلواپسی منتظران کوتاه است
.
همه جا صحبت درمان تب سختی هاست
همه جا حرف سر نسخه ی خوشبختی هاست
.
گوش کن زمزمه ی خاطره ی تاریکی ست
خیمه ی حضرت خورشید همین نزدیکی ست
.
گوش کن لایحه ی دولت خوش عهدی را
بر دماوند بزن پرچم یا مهدی را
.
شوق دیدار رسانده است به لب جان ها را
بوی اسپند قرق کرده خیابان ها را
.
خبر این بار دقیق است می آید منجی
وعده ی عهد عتیق است می آید منجی
.
لوح محفوظ بشارت به ظهورش داده
دل به آن لهجه ی آرام و صبورش داده
.
می رسد بت شکنی چون بت و نمرودی هست
قول قرآن و زبور است که موعودی هست
.
گفته انجیل که فریادرسی می آید
صبح آدینه مسیحا نفسی می آید
.
ذوالفقار خِردش مصلح کژ تابی ها
برسد کاش به گوش کر وهابی ها
.
کعبه آماده ی اثبات مسلمانی هاست
نوبت بستن پرونده سفیانی هاست
.
.
.
وحید قاسمی
ای جمعه ی نیامده ی روزگارها
الغوث و الامان خزان و بهارها
آیینه ی شریف ترینِ تبارها
خال لب تو کعبه ی دلبر مدارها
خوش به سعادت پسر مهزیارها
.
حالا که غصه وصله ی ناجور می شود
گیسوی تو بهانه ی منصور می شود
چشمت شعاع مستی انگور می شود
دارد بساط ، شکر خدا جور می شود
نامت شراب کهنه ی بزم خمارها
.
نام تو خواب از سر پیمانه می برد
هوش و هواس از سر میخانه می برد
آتش به شرط بندی پروانه می برد
دل قرعه را به صرف تماشا نمی برد
آتش بزن به هستی ما تازه کارها
.
حالا که مِی به دلبریِ ساغر آمده
عطر گل محمدی از قمصر آمده
آقا بیا که کاسه ی صبرم سر آمده
حتی دعای ندبه صدایش در آمده
برگرد ای قرار دل بی قرارها
.
قدری محل دهید به این های و هوی ما
ابروت گشته تیغ به زیر گلوی ما
زخم فراق علت دردِ مگوی ما
مُستأصَلیم ته نکشیده سبوی ما
یاد تو برکت قدحِ مِی گسارها
.
از باده ی ولای تو بس نوش می کنیم
عالم به مدحِ زلف تو مدهوش می کنیم
اما چه سود ریسه که خاموش می کنیم
آقا تو را دوباره فراموش می کنیم
ای خسته از شلوغی شعر و شعارها
.
آن قدر گفته ایم که ضرب المثل شده
دنیا بدون تو به جهنم بدل شده
کعبه شکست خورده ی لات و هبل شده
شیطان دوباره معرکه گیر جمل شده
تیغت کجاست ذرّیه ی ذوالفقارها
.
چشمم به جاده های ظهورت سپید شد
ایمان فریب خورده ی ریش یزید شد
طفلی نماز ، با لب تشنه شهید شد
آقا بیا امید دلم نا امید شد
سر رفته است حوصله ی انتظارها
.
تردید و شُبهه از سفرت حرف می زند
با شک از آخرین خبرت حرف می زند
از شایعات دور و برت حرف می زند
آقا بیا که پشت سرت حرف می زند
ای حرمت تمامی قول و قرارها
.
.
.
وحید قاسمی
چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را
چه علتی بیاورم ندیدن مدام را
.
شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی
ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را
.
منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد
وگرنه که تو می دهی جواب هر سلام را
.
نشانه های آخر الزمان رسیده پشت هم
و کرده است جا به جا حلال را حرام را
.
جهاد اکبر است انتظار تو در این زمان
نه ساده نیست ، هرکسی ندارد این مقام را
.
به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست
جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟
.
تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من
ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را
.
بعید نیست عاقبت فقط به خاطر حسین
تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را
.
ز داغ عمه ات و یا ز حال زین العابدین
خودت بگو ز روضه ها بخوانمش کدام را
.
ز دیر راهب و تنور کوفه روضه خوان شوم
و یا که بازگو کنیم شام شام شام را
.
تمام اختیار هر دو تا جهان به دست اوست
اگرچه بسته ریسمان دو دست این امام را
.
شکست قلب عمه زینبت شبیه قامتش
در آن دمی که خیزران شکست احترام را
.
.
.
محمد رسولی