Doa Salamati

جمعه ی نیامده

به این مطلب رای دهید
(0 رای)

ای جمعه ی نیامده ی روزگارها
الغوث و الامان خزان و بهارها
آیینه ی شریف ترینِ تبارها
خال لب تو کعبه ی دلبر مدارها
خوش به سعادت پسر مهزیارها
.
حالا که غصه وصله ی ناجور می شود
گیسوی تو بهانه ی منصور می شود
چشمت شعاع مستی انگور می شود
دارد بساط ، شکر خدا جور می شود
نامت شراب کهنه ی بزم خمارها
.
نام تو خواب از سر پیمانه می برد
هوش و هواس از سر میخانه می برد
آتش به شرط بندی پروانه می برد
دل قرعه را به صرف تماشا نمی برد
آتش بزن به هستی ما تازه کارها
.
حالا که مِی به دلبریِ ساغر آمده
عطر گل محمدی از قمصر آمده
آقا بیا که کاسه ی صبرم سر آمده
حتی دعای ندبه صدایش در آمده
برگرد ای قرار دل بی قرارها
.
قدری محل دهید به این های و هوی ما
ابروت گشته تیغ به زیر گلوی ما
زخم فراق علت دردِ مگوی ما
مُستأصَلیم ته نکشیده سبوی ما
یاد تو برکت قدحِ مِی گسارها
.
از باده ی ولای تو بس نوش می کنیم
عالم به مدحِ زلف تو مدهوش می کنیم
اما چه سود ریسه که خاموش می کنیم
آقا تو را دوباره فراموش می کنیم
ای خسته از شلوغی شعر و شعارها
.
آن قدر گفته ایم که ضرب المثل شده
دنیا بدون تو به جهنم بدل شده
کعبه شکست خورده ی لات و هبل شده
شیطان دوباره معرکه گیر جمل شده
تیغت کجاست ذرّیه ی ذوالفقارها
.
چشمم به جاده های ظهورت سپید شد
ایمان فریب خورده ی ریش یزید شد
طفلی نماز ، با لب تشنه شهید شد
آقا بیا امید دلم نا امید شد
سر رفته است حوصله ی انتظارها
.
تردید و شُبهه از سفرت حرف می زند
با شک از آخرین خبرت حرف می زند
از شایعات دور و برت حرف می زند
آقا بیا که پشت سرت حرف می زند
ای حرمت تمامی قول و قرارها
.
.
.
وحید قاسمی

مشاهده 1340 زمان
مطالب بیشتر از این مجموعه: « ندیدن مدام پیک سحر »

پیام بگذارید

از وارد کردن تمامی اطلاعات ضروری که با علامت (*) مشخص شده اند اطمینان حاصل کنید. وارد کردن کدهای اِچ‌تی‌اِم‌اِل مجاز نیست.

موسسه قرآن و عترت فدک سبز طوس